دقایق انتظار قبل از شروع فوتبال، گویا چاره ای نیست جز دیدن و شنیدن تبلیغات تلویزیونی.
نمی بینم اما شنیدنش هم آزاردهنده است. تحمل می کنم. تحمل می کنم. تحمل می کنم.
می رسد به جایی که ظاهراً مادر و پسری برای خرید رفته اند بیرون. مادر متوجه می شود که پولش را در خانه جا گذاشته است. اما چون پدر به پسر گفته است که، دقت کنید: یک مَررررد! هممیشه! باید همراهش پول باشد، مساله به خیر و خوشی فیصله پیدا می کند و به یمن کارت دانش آموزی یکی از همین سابقاً موسسات مالی اعتباری و فعلاً بانک ها، مَرررد! کم سن و سال به فریاد مادر می رسد.
شرمنده ولی واقعاً چندین بار تا مرز جنون خرد کردن شیشۀ تلوزیون رفته و برگشته ام.
بله قبول که تبلیغات، از هر نوعش، در همه جای دنیا، ممکن است و شاید لازم که میزانی از مبالغه را داشته باشد، اما چه نیازی است که در تبلیغ کارت بانکی هم برخورد جنسیتی داشته باشیم؟
دریافت کننده یارانه؛ پدر یا مادر؟ عنوان پرونده گذشته روزنامه دنیای اقتصاد است.
تفاوت در دیدگاه پاسخ دهندگان در نوع خود جالب است.
واقعا که باعث شرمندگیه، من که موقع فوتبال فقط تبلیغ نوستالژیک بستنیش خوشمزه تره رو میبینم.
کلا نمیشه تلویزیون رو تحمل کرد.
باهات موافقم ماهی جان.
و به نظر میاد لذت های زندگی ما یا در گذشته گم شدن،
یا هنوز نیومدن !
دلم خونه بانو از این نگاه جنسیتی.آخه برایند این نگاه به نفع مردها هم نیست.
می دونی بانو جان؟ لااقل اگر اندیشه ای، دلیلی، منطقی، استدلالی پشت این طرز تفکر بود می شد در موردش به بحث نشست و
موافقین هم اگر دلیلی داشتن ارائه می دادن، این همه ناراحت کننده نبود.
اما نمی دونم واقعا چه فایده ای در دامن زدن به این فاصله جنسیتی هست ؟
درود .
دریافت کننده یارانه : نه پدر ، نه مادر ! جیب گشاد آنها که همه چیز را چندین برابر نرخ تمام شده می فروشند . !
بدرود .
درود مجید خان.
در سایر ممالک اقتصاد یک علم است.
اینجا مرثیه.
یه مــــــــــــررررررررررررررررررررررررررررررررد اینجا تو این سرزمین همیشه یه مـــــــــــــــــــــــــــــــررررررررررررررررررررررده
متاسفانه بله. سن و سال و موقعیت هم نمی شناسه.