عزیزکم اینجایی که می بینی جایی یه، یا چیزی یه به اسم وبلاگ. وبلاگ منه. گاهی که دلم محرمی می خواد که باهاش درددل کنم میام اینجا. می پرسی محرم چیه؟ و چرا اینجا؟ شاید هم نپرسی، ولی من دوست دارم از اون بچه ها باشی که بپرسی. این قدر بپرسی که منو خسته کنی. حتی اگه من جوابی برای همه سوالات نداشته باشم. و اما محرم، و چرا اینجا: چون بعضی دوست ها هستن که حتی اگه همدیگه رو ندیده باشن، یا فقط یکی دوبار دیده باشن، همدیگه رو می شناسن، حرف هم رو می فهمن، دغدغه های مشترک دارن. اینجا رو اون دوستا می خونن.
البته خیلی وقتا دوست دارم بیام و بنویسم. مثل این شش ماه گذشته که خودت دیدی چقدر ناراحت بودم و سعی می کردم خوددار باشم و حفظ ظاهر کنم و بی خیال باشم، ولی هنوز برای خونه مون اینترنت نگرفته بودیم و هیچ وقت هم تنها نبودیم.
الان دو هفته است که اینترنت داریم و مهمونامونم سه هفته است که رفتن و من می تونم بیام بشینم در حالی که با هم آهنگ گوش می دیدیم و شیر می خوریم، بنویسم. الان دیگه از تکونایی که می خوری می دونم که موسیقی کلاسیک به خصوص ویولن خیلی دوست داری، بابا هم همینطوره. شاید برای تو دوباره ویولن زدن رو شروع کنه. نظرت چیه؟ صبر می کنیم ببینیم! خودت حتما توی این پنج ماه یاد گرفتی که صبور بودن خیلی توی زندگی مهمه و آدم همیشه اون چیزایی رو که می خواد در اون زمانی که می خواد به دست نمی یاره. یادته اولش قلبت 185 بار در دقیقه می زد؟ راستش منو می ترسوندی! الآن دیگه کمتر عجله داری؛ به اندازۀ 140 بار در دقیقه! و صبور تر هم می شی. این روال زندگی یه. یاد می گیری.
ظهر یکشنبه که تعطیله نشستین با برادرم دارین سایت های لوازم جدید الکترونیکی رو زیر و رو می کنین و بالاخره برادرم تصمیم می گیره که بره یه هارد دویست دلاری بخره. با هم با شور و شوق لباس می پوشین. هیچ چیز مثل لوازم الکترونیکی و گجت ها و لوازم لب تاپ و موبایل و موسیقی شما دو تا رو خوشحال نمی کنه. صدام می کنی، ازم می پرسی عیدی چی می خوام به برادر کوچیکم بدم؟ هنوز فکرشو نکردم. پیشنهاد می دی حالا که کامیار این هارد رو دوست داره و تردیدش در مورد قیمتش بود و تو داری باهاش می ری نظرم چیه که براش این رو به عنوان عیدی بگیریم که خودشم دوست داره؟ نظرم چی می تونه باشه مرد عزیز جز قدرشناسی. جز این که هیچ وقت علی رغم تمام دغدغه های مالی که داشتیم خودت برای برآورده کردن خواسته های مالی من پیش قدم شدی. امروز خیلی خوشحالم کردی. قدرت رو می دونم و بهت افتخار می کنم.
اینو نوشتم چون می دونم احتمالا میای و اینجا رو می خونی! جنبه فراموش نشود لطفا!