یار آفتاب

کمتر از ذره نه ای پست مشو، مهر بورز

یار آفتاب

کمتر از ذره نه ای پست مشو، مهر بورز

A sudden urge to run

Our immigration  to Canada turned 6 years yesterday. A hectic, unbelievable day, mixture of burying someone close forever, while she is still physically alive, a play date, hours of negotiating with insurance companies, and 2 meetings.

At the end of the day, I survived, stronger than ever, tired and wounded though.

sorry dear friends; I didn't mean my return to be in English, I am using library computer which does not have Persian setting.

نظرات 2 + ارسال نظر
آرزومند چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 20:25

سلام
شما با ۶ سال زندگی در کانادا این جوری انگلیسی مینویسید ،پس کلی از نگرانیهای من در زمینه زبان ،برای مهاجرت برطرف شد

سلام
سال اول که کارم رو تازه شروع کرده بودم یک روز سوپروایزرم صدام کرد و گفت می دونم با توجه به تحصیلاتت و شغلی که در کشور خودتون داشتی، استفاده از ادبیات پرطمطراق طبیعی است، ولی اینجا محیط چند ملیتی و چند فرهنگی هست و لازمه که ساده ترین و قابل فهم ترین عبارات ممکن استفاده بشه.
حکایت تفاوت بین زبان مصطلح مردم عادی است و ادبیات فارسی که در دانشگاه به یک خارجی آموزش بدهند!
در بدو ورود، از میزان اشتباهات گرامری ای که در محاورات خود کانادایی ها می دیدم شوکه بودم، حالا گویا خودم دچارش شده ام؟! ☺

میله بدون پرچم شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 00:35

سلام بر یار افتاب
داشتم به پیوندها نگاه می‌کردم... دوستانی که دیگر در وبلاگستان نیستند... شاید به همین خاطر است که وبلاگ من پر ترافیک به نظر می‌رسد
شش سال از رفتن شما گذشته است... مثل برق و باد... چهار سال هم از آخرین پست وبلاگی گذشته است.

سلام بر حسین خان کتابخوان
متوجه شده ام که در چند ماه اخیر چند نفر از دوستان دوباره کرکره های وبلاگ ها را بالا زده اند و قلم به دست گرفته اند.

برق و باد .... برای من که مثل یک عمر گذشته.
ممنون از پیام شما.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد