یار آفتاب

کمتر از ذره نه ای پست مشو، مهر بورز

یار آفتاب

کمتر از ذره نه ای پست مشو، مهر بورز

دل ِ تنگ

وقتی برای پدر شوهرم اس ام اس تبریک روز پدر رو نوشتم و فرستادم ناخودآگاه اشکم در اومد. ایشون خیلی خوب و مهربون و صادق و بزرگوارن و من واقعاً از بودنشون احساس خوشبختی  

می کنم.  

اما دلم برای پدر خودم تنگ تنگه. هیچ کس پدر خود آدم نمی شه. به خصوص این که هیچ کس عطر Aftershave پدر آدم رو نداره و هیچکس، هیچکس دیگه وقتی رو مبل نشسته و اخبار نگاه می کنه عین خود آدم، پاشو نمیندازه رو پاش ....  

 

 

صبا گر چاره داری وقت وقت است 

که بس تاریک می بینم شب هجر

نظرات 16 + ارسال نظر
ذبیح الله محمدی بردبری یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 16:43 http://zabihmohammadi.blogfa.com

رزو دیگر
کوهی نیست که قله ای داشته باشد
ته سیگاری ست
به فشار دو انگشت٬ خاموش می شود!
.
.
.
آدم ها فقط آدمند نه کمتر نه بیشتر
اگر کمتر از چیزی که هستند نگاهشان کنی
آنها را شکسته ای
و اگر بیشتر حسابشان کنی
آنها تورا می شکنند
بین این آدم ها
فقط باید عاقلانه زندگی کرد نه عاشقانه...
میلادنوربرشمامبارکباد

ممنون اما فکر می کنم آن چه کوه را تبدیل به ته سیگار کند نگاهی است که به آن به عنوان یک پدیده می نگرد.

اما در مورد کنشگران و به ویژه آدم، پس تکلیف "رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند" چه می شود؟ یا تکلیف موجودات دو پایی که نامی بر آنها نمی دانم؟
اما با عاقلانه موافقم.

هیچکس سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:36

کجایی گل بانو؟دلم تنگ شده برات خب.

سلام به روی ماهت عزیزم.
آخر هفته منتظرتم. بیا. خبری در راه است...

نگارنده دوشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:09 http://30youngwoman.blogsky.com

شما معلوم هست کجایی؟

سلام
دارم پوست میندازم.
برام دعا کن.

خلیل چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:31 http://tarikhroz3.blogsky.com

سلام،

نه، نمیشه.

سلام
خوش آمدید.

نگارنده سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 16:16 http://30youngwoman.blogsky.com

چرا نمی نویسی؟

سلام فاطمه جان
یه مقدار وحشتناکی مشغله فکری دارم.
در آستانۀ تحول بزرگی در زندگی م هستم.
در واقع بزرگ ترین؛ تا امروز البته.
ببخشید که سر می زنی و اینجا هیچ اتفاق جدیدی نوشته نشده.

sanjaghak یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:14 http://www.sanjaghak2011.blogfa.com

سلام دوست من...
کاملا و صددرصد با نظرتون موافقم...هیچ آدمی در روی زمین بوی و رایحه خوش مادر و پدر خود آئمو نداره و نخواهد داشت ...هرچند که شما یا کلا ما اون شخصیت رو خیلی هم دوست داشته باشیم...
امیدوارم این حس دوست داشتن پدر و مادر بین تموم جوونترای ایرونی هم واگیر داشته باشه و ما هیچ وقت شاهد بیاعتنایی به والدین نباشیم...
منتظر قدوم مهربانی چون شما در وبلاگ خودم هستم...تا بعد دوست من....

سلام بر شما
خوش آمدید. معمولا نوجوان ها مقداری با تردید و عیب جویی و شاید هم بی اعتنایی به والدین خود نگاه می کنند. کمی دور بودن از آنها فرصت استقلال و درک اهمیت نقش پدر و مادر را بیشتر نشان می دهد. شاید اگر جوان های ایرانی تا دهه سوم از عمرشان به پدر و مادر وابسته نبودند می توانستند با کمی فاصله، نگاه واقع بینانه تری به تفاوت ها و طرز تفکر پدر و مادر خود داشته باشند.

تنهایی یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 15:35

هی روزگار ...


جل الخالق !
خوش آمدید.
به زبان شما ما نیز هی !

ولی از شوخی گذشته خدای بزرگ هر مشکلی رو به یک دلیلی سر راه آدم می ذاره. و همه چیز با صبر و زمان حل می شه. به امید روزهای خوب.

ماهی جمعه 10 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:53

لیلی بانو روبراهی ؟ چند خطی بنویس برامون.

سلام ماهی بانو جان
آخر هفته مقداری سرم شلوغ بود. به روی چشم.

اشکان چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:48 http://ashteroh.mihanblog.com/

خدا هر جفشونو براتون نگه داره
شاد باشین

کسانی که برای دیگران آرزوهای خوب می کنن قلب بزرگی دارن.
از شما ممنونم.

من یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:39 http://yeaberam.blogfa.com/

راست گفتی،هیچ کس جای پدر نیست،حتی وقتی می بوسیش. با همان ته ریشش که پوستت را خراش کوچکی می دهد.

ممنون و خوش آمدید.
البته ایشان را تا به حال با ته ریش ندیده ام.

فرزانه شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 17:48 http://www.elhrad.blogsky.com

موافقم ... پدر و مادر ها تک اند از هر نظر

از هر نظر.

نگارنده شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:59 http://30youngwoman.blogsky.com

دوستم درد مشترکی داریم ولی مرهمی هم برایش ندارم .. جز اینکه روی مبل موقع فوتبال دیدن تصورش کنم و لبخند بزنم ...

لبخند بزن دوستم. زندگی همین است.
تصور فوتبال دیدن پدر و قدم زدن در شیراز زیبا و عطرگین و مسحور آسمان آبی اش شدن.

elahe جمعه 3 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 23:23

khoda ro sad hezar martabe shokr
pas kheyli khube ke in deltangi darmun dare

آره عزیزم.
از لطفت ممنونم.

elahe جمعه 3 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 17:54

Saaaàalam!
Che ajab azinvara moshtaghe didar
Manam.be tazegi taame nabudane kasi tu khune ro tajrobe kaardam mifahmam che sakhte
Khoda pedaretuno biamorze ke dokhtari mese shoma tarbiatkarde
Be omide didar

سلام به الهه عزیز
از محبتت خیلی ممنونم.
البته ایشون خوشبختانه زنده و سالم ولی از من دور هستند.
خدا همه مون رو بیامرزه عزیزم.
ممنون که سر زدی و مشتاق دیدارت هستم.

هیچکس پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 18:47

آخی...قربون دلت بانو.دل تنگی پدر آدم رودرمیاره.

خدا نکنه بانو

ماهی پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 18:01

هیچ کس بوی پدر و مادر خود آدم رو نمیده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد